همشهری آنلاین- گروه فرهنگی: یادداشتنویسی یا خاطرهنویسی سیاستمداران در بسیاری از نقاط دنیا امری تقریباً طبیعی است که با گذشت زمان این یادداشتها ارزشهای تاریخی به مراتب بیشتری پیدا میکنند و اغلب به سنگ محک عادات و رفتار سیاستمداران در زمان حکومتداری تبدیل میشوند. سیاستمداران ایرانی هم از این قائده مستثنی نبوده و نیستند و یکی از چهرههای معروف در این زمینه، اسدالله علم، وزیر درباره پهلوی است که البته او در دوران پهلوی مناسبی حکومتی متعدد مانند وزیر، نخستوزیر و بیش از یک دهه وزیر دربار محمدرضا پهلوی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. میراسداللَّه عَلَم در سال ۱۲۹۸ شمسی در بیرجند متولد شد. پدرش که از خوانین شهر قائن بود، از دوستان رضاخان به شمار میرفت. در سالهای بعد با حمایت سازمان جاسوسی انگلستان، رهبری عده ای از روزنامه نگاران و دانشجویان و فعالان سیاسی جوان را به عهده داشت. عَلَم بعدها در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ نقشی جدی ایفا کرد و پس از کودتا با دریافت مشاغل حساس، پاداشی در خور گرفت. پس از کودتا نیز، عَلَم به رابط مطمئن شاه با دولتهای آمریکا و انگلیس تبدیل شد. علم، طراح و مجری اصلی انقلاب سفید در سالهای ۱۳۴۲ - ۱۳۴۱ به درخواست آمریکا و از آغاز دهه ۱۳۴۰، بزرگترین بازیگر دربار پهلوی بود. سمتهای نخست وزیری و مهمتر از آن، وزارت دربار شاهنشاهی، از عَلَم چهرهای مقتدر در نظام رهبری ایران ساخت. او از ۱۳۳۳ تا پایان عمر به مدت حدود ۲۴ سال وزیر دربار شاه و تصمیم گیرنده اصلی در نظام حکومتی کشور پس از شاه بود. سرانجام، اسداللَّه عَلَم، این مهره سرسپرده طاغوت، در ۵۹ سالگی به بیماری سرطان مبتلا و ۲۵ فروردین ۱۳۵۷در نیویورک درگذشت. از او دفترچه خاطراتی به جای مانده که حاوی اطلاعات ذیقیمتی از دربار فاسد شاه است که پس از مرگش منتشر شد.
مجموع یادداشتهای علم با عنوان«یادداشتهای اسدالله علم» در یک مجموعه هفت جلدی منتشر شد که حاوی اسناد مهمی از دوران حکومت پهلوی است و یکی از موضوعات قابل توجه، اشاره علم به انواع فسادها در حکومت پهلوی است. اگرچه علم خودش نیز جزئی مهم و تاثیرگذار از این دستگاه حکومتی بود و خودش یکی از عوامل فساد اقتصادی محسوب میشد اما در خاطراتش بارها به چنین فسادهایی اشاره دارد و در خاطراتش از اینکه به شخص شاه طعنه بزند، کوتاهی نکرده است.
علم در ۵ آذر ۱۳۵۱ مینویسد: «گزارشی در خصوص پرداخت قیمت اثاثیه خانههای والاحضرتها، عبدالرضا و غلامرضا و امیرهوشنگ دولو تقدیم کردم. در حدود پنج میلیون تومان که بیشتر آن برای دولو بود. فرمودند از محل جشنها بپردازید.» یا اینکه در ۲۱ آذر ۱۳۵۱ مینویسد: «امروز عرض کردم علیاحضرت به پوست سنجاب خاصی علاقهمند هستند که در مسکو هست. چون گران بود نخریدند. خوب است اعلیحضرت همایونی برایشان بخرید. پولش چهل هزار دلار است. فرمودند: دستور بده بیاورند». علم به موضوع جشن های دو هزار و پانصد ساله هم اشاره دارد و از ولخرجی هایی که در این جشن ها شده است پرده برمی دارد. برای نمونه او در ۱۷ فروردین ۱۳۴۹ به یکی از چادرها که قرار بود محل شام خوری شاه در تختجمشید باشد اشاره می کند و می نویسد: «شاهنشاه به علت گرانی آن را تصویب نمی فرمودند. بالاخره هم اندازه چادر و قیمت را به یک چهارم قیمت اصلی آن تقلیل دادند؛ یعنی یک میلیون دلار».
نظر شما